جور ديگر بايد ديد. (سهراب سپهري)
اگر چند سال پيش درصد قبولي و ميانگين نمرات كلاسي دانش آموزان را ملاك تقريبا مناسبي براي كارايي معلم مخصوصا در امتحانات نهايي ميدانستيم شايد چندان بيراهه نميرفتيم. سوالات براي همهي استان يا كشور يا در غير نهاييها براي منطقه، يكسان طرح ميشد و اگر از متغيرهايي مانند روش اجراي امتحان و مسائلي مانند وضعيت اقتصادي و فرهنگي هر منطقه را صرفنظر ميكرديم در مجموع ميتوانستيم ميانگين و درصد قبولي كلاس يا مدرسه را محكي براي ارزشيابي معلم يا مدير و حتي مديران آموزش و پرورش منطقه يا استان بدانيم. يعني شاخص افت و خيز ميانگين يا درصد قبولي يك علامت بود براي اين كه بدانيم در فلان سال كارايي يك مدرسه يا منطقهي آموزش و پرورش چگونه بوده است؟
اما وضعيت در حال حاضر فرق كرده است. از چند سال پيش به اين طرف تقريبا در تمام مقاطع آموزشي به غير از يك پايهي دوران متوسطه، تقريبا تمامي نمرهي دانشآموز در دست معلم است. تا پايهي سوم ابتدايي كه ارزشيابي به صورت توصيفي است. در پايههاي ديگر نصف نمره در دست معلم (نمره مستمر است و دست معلم كاملا باز است.) و نصف ديگر هم سوالاتي هستند كه به دانشآموز داده ميشود كه هم مصحح و هم طراح، خود معلم مربوطه است. كه البته اين هيچ اشكالي هم ندارد چون معلم به عنوان يك ارزشياب در پايان سال در مورد يك سال فعاليت دانشآموزش قضاوت ميكند. اما اشكال در جاي ديگري بروز ميكند كه در دراز مدت ميتواند يك فاجعه براي سيستم آموزشي باشد.
سيستم ارزشيابي سابق اشكالات خودش را داشت مانند اينكه استرسزا بود، يا به فعاليتهاي طول سال كم توجه بود، به شب امتحان توجه ميكرد و ... . اما مشكلي كه بوجود آمده است اين است كه روشها تغيير كردهاند ولي نگرشها ثابت ماندهاند. نگرش مسئولان و اولياي دانشآموزان نسبت به نمره و معدل همچنان آن نگرش سابق است. همين چند روز پيش ديدم كه يكي از نواحي آموزش و پرورش تمامي مدارس و پايههاي مقاطع تحصيلي مختلف خود را از نظر ميانگين و در صد قبولي رتبهبندي كرده و به صورت يك جزوه به مدارس فرستاده بود. در ظاهر قضيه آن مدارسي كه در ابتداي ليست از نظر ميانگين و درصد قبولي هستند بايد مدارس بسيار خوبي باشند و حتما مديران و معلمان خوبي دارند اما اگر خوب به مسئله توجه كنيم به هيچ وجه نمينواند اين گونه باشد به چند دليل:
1. در حدود نصف نمرهي دانش آموز دست معلم است، بعضي از معلمان سختگير و بعضي دست و دل بازند.
2. طراح سوال خود معلم است، بعضي از معلمان سوالات بسيار بديهي و آساني طراحي ميكنند و بعضي در اين كار جديتر عمل ميكنند.
3. دانشآموزان با يك آزمون سنجش نشدهاند پس نمي توان آنها را با هم مقايسه كرد.
4. بعيد نيست همان مدرسهاي كه در اين رتبه بندي ظاهرا در رتبهي اول قرار دارد از نظر علمي بسيار پايين تر از مدرسهاي باشد كه در انتهاي ليست قرار دارد. (چارهاش يك آزمون در شرايط مساوي است.)
حال بپردازيم به بدآموزيهاي اين نگرش:
الف: مديري كه مدرسهاش در انتهاي ليست است اين پيام را ميگيرد كه تو به معلمانت فشار كافي نياوردهاي كه سطح نمراتشان را بالا بياورند.
ب: معلمي كه با استفاده از ميانگين و درصد قبولي ارزشيابي ميشود و امتياز مثبت يا منفي ميگيرد ممكن است در دادن نمرهي واقعي دانشآموز از واقعيت منحرف شود و در نتيجه براي فرار از عقوبت يا رسيدن به پاداش نمرات هر روز فربهتر شوند در حالي كه وضعيت واقعي تغيير نكرده است.
ج: چون نمرات نشانگر وضعيت واقعي نيستند در حقيقت مانند آمار غلط ميشوند كه در كوتاه مدت انسان را دلخوش ميكنند ولي در درازمدت كه نميتوان حقيقت را كتمان كرد. همين سال گذشته يكي از اولياي مدرسه از يكي از معلمان شكايت عجيبي داشت با اين مضمون كه شما چرا در اين سه سال دورهي راهنمايي به فرزند من نمرهي 20 دادهاي؟ در حالي كه نمرهي او خيلي كمتر بوده است. حال كه به دبيرستان رفته است متوجه شدهايم كه حتي بديهيات آن درس مربوطه را هم نميداند.
د: بيم آن ميرود اين نوع نگرش نسبت به نمره منجر به يك مسابقهي نمرهافزايي بين معلمان، مدارس، مناطق و استانها گردد و بدون اينكه در واقعيت تغييري ايجاد گردد با اعداد بازي شود. نتيجه اين كار بوجود آمدن نوعي رياكاري اداري است كه هر مدرسه يا مدير و معلمي پشت اعداد مخفي شده و تغييرات محسوس و مفيدي را در سيستم خود به كار نبندد چون متوجه ميشود كه در پايان كار به اعداد توجه ميشود نه به كيفيت.
نتيجه اينكه برادران و خواهراني كه مسئوليت برنامهريزي و ارزشيابي و كيفيتسنجي را بر عهده داريد. روش نمره دادن، روش امتحان، روش طراحي و تصحيح ديگر مثل سابق نيست و همگي تغيير يافتهاند پس شما هم نگرشتان را به اين مقوله تغيير دهيد. به فكر روشهاي ديگري باشيد تا معلمان و مديران هم فارغ از رياكاريهاي اداري كار واقعي خود راانجام دهند و نمرهي واقعي را بدهند، هر نمرهاي كه دانشآموزاستحقاق آن را دارد. اين مسابقه اي كه در بين مدارس و مناطق و استانها وجود دارد، مسابقهي واقعي نيست.
منبع:
http://www.e-salimi.blogfa.com
.: Weblog Themes By Pichak :.